خودسازی چیست؟

فرهنگی اجتماعی

خودسازی چیست؟

خودسازي چيست؟

 

 

 

 سوال: منظور از خودسازي چيست خود جسمانيمراد است، يا خود روحاني يا هر دو؟
پاسخ: در پاسخ به اين سوال ابتدا موضوع خود سازي و سپس مفهوم آن را توضيح خواهيم داد.
موضوع خود سازي: موضوع اصلي خود سازي در مباحث اخلاقي و به طور كلي، موضوع اصلي دين، روح و بعد معنوي انسان است، نه بدن مادي او؛ زيرا اين وظيفه علوم زيستي و طبيعي است كه در مورد ساختار و كيفيت، رشد، بيماري هاي بدن و درمان آنها مطالعه و تحقيق نمايند. بدن، در اين ميدان، صرفا به عنوان ابزاري تحت اختيار و فرمان روح به كار گرفته مي شود.
اگر انسان بعد مجرد و روح نداشت، چندان به دين نياز مند نمي شد، بدن انسان مادي است وبراي رفع نيازها يش به دانش تجربي و طبيعي نياز دارد، اينگونه دانش در خود طبيعت يافت مي شود و آدمي قادر است با ابزار حس ، مقايسه، آزمايش و علوم دانشگاهي، به رفع نيازهاي دانشي خويش بپردازد ، ولي روح انسان مجرد است و سامان دادن به حيات مجرد روحاني انسان، نياز به دانش و بينش معنوي دارد، اينگونه آگاهي، با ابزار طبيعي تحصيل نمي شود و نيازمند به عقل، وحي و ابزار فرا طبيعي است.
دين، در اصل، تامين كننده نيازهاي بينشي و دانشي انسان در زندگي معنوي و فرا طبيعي او است، اگر چه اكنون كه آدمي با طبيعت در آميخته است، به نيازهاي طبيعي او نيز، به طبع بعد مجرد، پرداخته شده است .
دين و خود اصيل انسان به هم پيوندي عميق دارند، دين: يعني ياد خدا بودن ، همان چيزي كه بعد معنوي انسان به وسيله آن به تعالي و كمال مي رسد و دين گريزي چيزي جز فرار از خود نيست، بي توجهي به دين و ياد خدا، در حقيقت، بي توجهي به خويشتن خويش است.
ياد خدا هم آغوش ياد خود است و ياد خود حقيقي، ياد خداوند را در پي دارد ، كسي كه خدا را به فراموشي سپارد ، خود را فراموش كرده و فراموشي خود، مستلزم از ياد بردن خداوند و معبود هستي است. قرآن كريم مي فرمايد: ولا تكونوا كالذين نسوالله فانسيهم انفسهم. و مانند آناني مباشيد كه خداي را به فراموشي سپردند، پس در نتيجه خويش را فراموش كردند. (حشر، 19) و در روايات فراواني آمده است كه : من عرف نفسه فقد عرف ربه.

معناي خود سازي: براي فهم معنا و مفهوم خود سازي لازم است ابتدا تصور درستي از خود داشته باشيم. هويت واحد انساني در ابتداي تكوين و نشو و نمو چيزي جز استعداد نيست، انسان از اين ديدگاه، مجموعه اي از توانايي ها و استعدادهاي فراواني است كه در طول زندگي بايد به فعليت و شكوفايي برسند.
بنابراين خود سازي؛ يعني فراهم آوردن زمينه براي پرورش استداد هاي دروني خود و به ظهور و فعليت رساندن امكانات بالقوه اي كه خداي متعال در فطرت انسان قرار داده است.
در اين راستا زندگي هم يعني فرصتي براي به ظهور رساندن استعداد هاي انساني و شكوفا شدن سرشت آدمي از طريق خود سازي و پرستش آزادانه خداوند ( عبادت احرار).
به عبارت ديگر خود سازي مجموعه فعاليت هاي اصلاحي و سازنده اي است كه انسان به صورت منظم و برنامه ريزي شده بر روي نفس خود اعمال مي نمايد تا در نتيجه آن به كمال حقيقي نايل و از لذت سعادت در دنيا و آخرت بر خوددار گردد.
انسانيت انسان مانند هسته اي است كه بايد شكوفا و بارور گردد. به طور مثال يك هسته خرما را در نظر بگيريد ، اين هسته استعداد تبديل شدن به درخت و ميوه خرما را در درون خود دارد ، در صورت فراهم بودن شرايط و زمينه مناسب، استعداد دروني اش به فعليت مي رسد و دانه به درخت خرما و سپس به ميوه شيرين تبديل خواهد شد.
خداي متعال در انسان نيز استعداد برخورداري از كمال و رسيدن به اوج قله انسانيت و سعادت را بوديعت نهاده است، استعدادي كه در طي يك برنامه ريزي دقيق و جذب و انجذاب مناسب تربيتي شكوفا خواهد شد.
منظور از خود سازي و به طور كلي پرداختن به خويش، شكل دادن و جهت بخشي به فعاليت هاي حياتي و تصحيح و تقويت انگيزه ها ، در نظر گرفتن مقصد نهايي و سو گيري فعاليتها براي قرب به خداوند است. ( به سوي خود سازي، ص21)
توضيح بيشتر اينكه:
روح انسان نيز يك حقيقت احدي صرف نيست، بعد معنوي انسان داراي مراتب و شئوني است كه هر يك كاركرد مشخصي در ساخت شخصيت انسان دارند. همچنين روابطي كه ميان شئون روح انسان برقرار است، روابطي بسيار دقيق و در خور تامل فراوان است.
بحث راجع به "روح"، شئون روح؛ يعني "عقل"، "نفس" و "قلب" و همچنين "روابط" ميان آنها، مربوط به بحث خود شناسي و انسان شناسي است و از حوصله بحث فعلي خارج است. آنجه در اين بحث اهميت دارد توجه به اين معني است كه اولا موضوع خود سازي، هر سه حوزه روح انسان است و ثانيا با توجه به روابط بسيار پيچيده و عميقي كه ميان شئون روح هست، هر سه حوزه بايد طي يك فرايند بسيار حساب شده، علمي و هماهنگ، ساخته و پرداخته شوند؛ زيرا شخصيت نهايي انسان حاصل رشد و شكوفايي هماهنگ اين نيروها است.
اشكال: در اين طرح نفس يكي از ابعاد روح انسان معرفي شده در حالي كه در قرآن كريم واژه نفس در مورد تمام بعد مجرد انسان بكار رفته است، مانند اين آيه كه خداي تعالي در آن مي فرمايد: (و نفس و ما سويها، فألهمها فجورها و تقويها، قد أفلح من زكيها ،و قد خاب من دسيها) يعني قسم به نفس و روح و حقيقت انسان و آنكه نفس انسانى را تسويه نمود و فجور و تقواى آن رابه آن الهام كرد، كسى نجات يافته و به فلاح مى‏رسد كه همين نفس را تزكيه كند و بى گمان كسى ضرر مى‏كند و به خسران مى‏رسد كه نفس و يا روح خود را آلوده كرده و حقيقت خود را تضييع بگرداند. (الشمس، از آيه 8 تا 10)
يا اين آيه كه مي فرمايد: (عليكم انفسكم) بر شما باد كه به نفس خود توجه كنيد .( ) كه مراد از نفس، تمام خود معنوي انسان است.
پاسخ: از مجموع آموزه هاي آيوي، روايي و منابع اخلاق اسلامي برمي آيد كه واژه نفس در صورتي كه به تنهايي يا در قبال بدن، استعمال شود، مصداق آن، تمام بعد مجرد انسان است، ولي هنگامي كه در كنار عقل و قلب به كار رود، به شان خاصي از روح انسان اشاره مي كند كه مستقيما در ارتباط با بدن و طبيعت انسان قرار دارد، در اين صورت با عقل و قلب متفاوت خواهد بود.
بنابراين موضوع خود سازي تمام شئون روح انسان را در بر مي گيرد، يعني هم بايد در اين مباحث در باره پرورش عقل انسان راه كار نظري و عملي ارائه شود، هم روش تعديل نفس مورد بحث و بررسي قرار گيرد و هم به راهكار عملي احياء دل اشاره گردد.
البته همانگونه كه اشارت رفت، بدن هم نقش ابزاري خود را خواهد داشت و از اين جهت خارج از حيطه كار اخلاقي نخواهد بود.
به عبارت ديگر، اگر چه معتقديم كه انسان داراي جسم و روح و دو ساحتي است و روح انسان نيز به لحاظ كاركردهاي متفاوتي كه دارد، داراي ابعاد و شئون مختلفي است و در مقايسه اين دو بعد، اصالت با روح و بعد مجرد انسان است، در عين حال فراموش نمي كنيم كه انسان، دست كم تا هنگامي كه در اين دنيا بسر مي برد قابل تجزيه نيست و از وحدت حقيقي برخوردار است.
خصوصا در بحث خود سازي توجه به اين نكته كاملا ضروري مي نمايد كه بدانيم جسم و روح انسان هرگز به صورت دو حقيقت از هم تفكيك شده تصور نمي شود، بدن و روح دو حقيقت در هم تنيده هستند كه تاثير هاي فراواني بر هم مي گذارند و در ارتباط با هم رشد مي كنند .
انسان اگر چه بقايش پس از مرگ، روحاني مي باشد، ولي حدوثش در اين جهان جسماني است و حتي پس از مرگ نيز از داشتن نوعي بدن بي نياز نيست.
بر اين اساس، اصل اين پرسش كه موضوع خود شناسي خود جسماني است يا خود روحاني صحيح نمي باشد؛ زيرا مشعر به تفكيك است و تفكيك انسان به دو جزء كاملا مجزا و پرداختن به آنها به صورت مستقل شدني نيست.
در بسياري از كتب اخلاق و خود سازي متاسفانه اين تصور وجود دارد كه موضوع خود سازي تنها خود معنوي انسان است و به همين دليل در نوع مطالب و راهكارهايي كه ارائه مي شود از بدن و خود طبيعي و نوع تاثير گذاري آن بر بعد معنوي، غفلت شده است. انسان يك موجود يكپارچه است و بايد جسم و روح او به صورت موزون و در رابطه باهم مورد تربيت و سازندگي قرار بگيرد تا كل اين فرايند كاركرد مناسب خود را بيابد و انسان در طي سلوك خود به اهداف نهايي دين و كمال انساني برسد.
از اين بالاتر راه سلوك عملي انسان با تربيت و تعديل نفس كه با بدن و طبيعت انسان مرتبط است، آغاز ميشود، اگر كسي موفق نشود كه نفس و بدن خود را در ابتداي راه تعديل نمايد، هرگز در ادامه راه سلوك و خود سازي موفق نخواهد شد. آنكه گفته عقل سالم در بدن سالم است، حرفش به اين نكته اشاره دارد كه اگر مي خواهي عقل سالم و رشد يافته داشته باشي، بايد مواظب سلامتي بدن خود نيز باشي. اگر بدن انسان مريض و رنجور شود، انسان آزادي خود را در انديشه و عمل از دست خواهد داد و نخواهد توانست آنچنان كه بايد بينديشد و تا اوج معنويت و خدايي شدن، پرواز نمايد.
بدن ابزار و مركب راهواري است كه بايد سالك الي الله بر آن بنشيند و با كمك آن به رياضت نفس بپردازد و روح خود را به تعالي برساند، كسي كه بدن سالم و قوي ندارد، توان حركت به سوي خدا را نيز نخواهد داشت، اگر چه اصل حركت روحاني و معنوي است.
خود سازي به معني متوقف ساختن فعاليت ها و توصيه به اينكه انسان فقط به روح خود بپردازد و با عزلت نشيني و گوشه گيري فعاليت هاي اجتماعي خود را متوقف نمايد نيست، غرض از اين بحث آن است كه بدانيم چگونه كوشش هاي علمي و عملي خود را تنظيم نماييم و آنها را به چه سويي سوق دهيم تا در رسيدن به كمال حقيقي و فلاح و رستگاري موثر باشند.
در ديدگاه عرفان اسلامي كه انسان به مظهر خدا تعريف مي شود، نيز اين تذكار وجود دارد كه مظهريت انسان، اگر چه كامل است، ولي در بدو حركت سلوكي، در اغلب موارد به صورت استعداد ناشكفته در او نهفته است؛ بنابراين تمامي برنامه هاي سلوكي در عرفان عملي نيز به منظور فعليت بخشيدن و شكوفا نمودن استعداد هاي بي نظير انساني و الهي، سامان يافته است.
براي مطالعه بيشتر رجوع شودبه
1- خود شناسي براي خود سازي، مصباح يزدي
2-
به سوي خود سازي،همان

 

 خلاصه پرسش

برای خودسازی و تزکیه نفس از کجا باید شروع کرد؟

پرسش

برای خودسازی و تزکیه نفس از کجا باید شروع کرد؟

پاسخ اجمالی

تزکیه؛ یعنی پاک­کردن نفس از ناپاکی ها. در قرآن مجید نیز آیاتی درباره اهمیت تزکیه نفس آمده است، اما باید دانست که نقطه شروع در تزکیه نفس و خودسازی، برای افراد مختلف متفاوت است. برای کسی که اسلام نیاوررده، اوّلین راه و نقطه شروع، اسلام آوردن است. برای مؤمنان، اوّلین مرحله، تنبه و آگاه شدن است به این که باید نفس را پاک کرد. البته تفکر در مسائلی؛ مانند چرایی خلقت و آفرینش، هدف از خلقت و علت بعثت انبیا و... باعث افزایش این تنبه و آگاهی خواهد شد. مرحله بعد، مرحله توبه از اعمال گذشته و عزم بر جبران است، جبران حقوق افرادی که ضایع کرده ایم و جبران حقوق خداوند که بر گردن ما باقی مانده است. مرحله دیگر، تلاش برای انجام امور واجب و ترک محرمات الاهی به اندازه علم خودمان و مداومت و استقامت در این راه است که باعث می شود خداوند علم های جدیدی به ما عطا کند و به این وسیله، در سیر و سلوک خود رشد پیدا کنیم. خداوند خود نیز در برخی از آیات قران، حمایت و پشتیبانی از این گونه بندگان جهاد ­کننده در راهش را بشارت داده است.

پاسخ تفصیلی

مسئله خودسازی، در قرآن کریم با عنوان تزکیه و تزکی مطرح شده و معنای لغوی آن عبارت است از: پاک نمودن خود از ناپاکی ها.[1] در آیات متعددی از قرآن مجید بر اهمیت این پاک­سازی تأکید شده است، مثلاً؛ در سوره شمس می خوانیم: "به تحقیق کسانی که نفس خود را پاک کردند، به رستگاری رسیدند و کسانی که آن را آلوده و ضایع کردند، ضرر دیدند"،[2] همچنین در آیه 19 سوره فاطر و آیات 14 و 15 سوره اعلی، بر این مسئله تأکید شده است. پس خودسازی و تزکیه نفس، امری مقبول و مورد پسند شرع مقدس است. اما باید گفت نقطه شروع خودسازی و تزکیه نفس برای افراد مختلف، متفاوت است. برای فرد غیر مسلمان، اوّلین راه و نقطه شروع، اسلام آوردن است. به طوری که عده ای از علمای اخلاق، همین مطلب را درجه بندی کرده و گفته اند: اول اسلام، بعد ایمان، در مرحله سوم هجرت و بعد از آن جهاد فی سبیل الله است که در این راه وجود دارد".[3]

اما نسبت به کسانی که وارد حریم امن اسلام و ایمان شده اند و مورد خطاب آیات قرآنی: "ای مؤمنان به فکر خود باشید"[4] و "ای ایمان آوردندگان ایمان خود را تجدید کنید"،[5] قرار گرفته اند، باید گفت اوّلین مرحله خودسازی، تنبه و بیداری است. به این که باید شروع کرد و خود را از ناپاکی ها جدا کرد. بعد از این تنبه و آگاه شدن، این سؤال پیش می آید که از کجا باید شروع کرد؟ می توان گفت پرسشگر این سؤال، اوّلین مرحله را گذرانده است؛ چرا که با فکر و عقل، به این نتیجه رسیده است که "این عالم جای ماندن نیست و این همه امکانات و بعثت انبیا برای حیوانی زیستن نیست".[6]

بعد از این مرحله (تفکر و تنبه) نوبت به مرحله "توبه" می رسد؛ یعنی جبران آنچه از دست رفته است. جبران حقوق دیگران که ضایع کرده ایم و جبران حقوق خداوند که بر گردن ما باقی مانده است.

البته این توبه به همراه عزم است. توبه از آنچه کرده ایم و عزم به سوی آنچه می خواهیم پیش برویم، به همین جهت، عده ای از علما ی اخلاق، منزل دوم را توبه[7] و عده ای عزم[8] گفته اند.

حضرت امام خمینی (ره) در باره عزم مناسب با این مقام، می فرمایند: "بناگذاری بر ترک معاصی و فعل واجبات و جبران مافات (گذشته ها) و عزم بر این که ظاهر و صورت خود را انسان عقلی و شرعی نماید".[9]

در دعای روز مبعث آمده است: "مانا دانستم که برترین توشه سالک در مسیر رسیدن به تو، عزم بر اراده ای است که با آن تنها تو را انتخاب نماید".[10]

مرحله بعدی برای این امر ترک معصیت و انجام واجبات است.

حضرت آیت الله بهجت در جواب سؤالی که پرسیده شده: تصمیم به سیر و سلوک دارم، چه کنم؟ می گوید: ترک معصیت برای تمام عمر کافی و وافی است، اگرچه هزارسال باشد.[11]پس در این مرحله باید واجبات الاهی را به اندازه­ای که علم داریم، انجام داده و محرمات الاهی را نیز به اندازه علم­مان ترک کنیم. این مسئله باعث می شود خداوند علم های جدیدی به ما عطا کند و به این وسیله، در سیر و سلوک خود رشد پیدا کنیم. ما هر چه می دانیم عمل می کنیم و خداوند علم به ندانسته ها را به ما عنایت می کند و تا وقتی که ما به وظیفه خود عمل کنیم، این چرخه ادامه دارد. پیامبر (ص) فرموده اند: هر کس آنچه را می داند انجام دهد، خداوند علم مجهولات را به او می فهماند.[12] این روایت، مطابق با آیه قرآنی است که می­فرماید: "کسانی که در راه ما تلاش کنند، راه های خود را به آنان نشان داده و هدایت شان می کنیم".[13]علاوه بر این، باید دانست انسان تا زنده است، هیچ گاه ساکن نیست؛ یا به سوی نور (هدایت) در حرکت است و یا به سوی ظلمت (گمراهی)، و مطلب مهم رهبری این حرکت به سوی نور است .

برای آگاهی بیشتر، می توانید به رساله‏ لب‏اللباب، حسینى­تهرانى، سیدمحمدحسین،­ ج اوّل، ص 87 مراجعه کنید.

در پایان لازم است متذکر گردیم جواب شما در سطح عمومی تهیه شده است، اگر خواهان سطح بالاتری هستید، با ذکر تحصیلات خود مجددا با ما مکاتبه نمایید.

 


[1] "التزکیة التطهیر من الأخلاق الذمیمة"؛ مجمع‏البحرین، ج 1، ص 203.

.[2] "قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها"، شمس، 8-10.

[3] . حسینی طهرانی، سید محمد حسین، رساله لب اللباب، ص 55.

[4] "یا ایها الذین امنوا علیکم انفسکم"، مائده، 105.

[5] . "یا ایها الذین امنوا امِنوا"، نساء، 136.

[6] . امام خمینی، چهل حدیث، ص 76.

[7] . ملکی تبریزی، میرزا جواد، رساله لقاء الله، ص 52.

[8] . چهل حدیث، ص 7.

[9] . همان.

[10] ."و لقد علمت افضل زاد الراحل الیک عزم ارادة یختارک بها"، مفاتیح الجنان، دعای روز مبعث و الإقبال ‏بالأعمال ‏الحسنة، ص 277.

[11] . به سوی محبوب (دستورالعمل ها و راهنمایی های حضرت آیت الله بهجت)، ص 58.

[12]."من عمل بما علم ورثه الله علم ما لایعلم"، المحجةالبیضاء، ج 6، ص 24؛ بحارالانوار، ج 89 ، ص172 و الخرائج، ج3 ، ص 1058.

.[13]"الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا"، عنکبوت، 99.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: خودسازی, جسمانی, روحانی , طبیعی, کمال, یادخدا, فطرت, پرستش, عقل, نفس, قلب, معنوی, سلوک, رستگاری, پاک کردن, اسلام, ایمان, توبه, عزم, واجبات, ترک محرمات, ,
نويسنده : علی